کـــــــــــافـــی نــــت عصــــــــر جـــــــدیـــــــــــد


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و شیعته و المستشهدین بین یدیه فی جمله اولیائک
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



آیا از مطالب وبلاگ راضی هستید؟

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 170
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 175
بازدید ماه : 427
بازدید کل : 28786
تعداد مطالب : 339
تعداد نظرات : 17
تعداد آنلاین : 1


لوگوی حمایتی حضرت مهدی

اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

سایت خدماتی بیست تولز

انجام میدم | از روی عکس مورد نظر شما سیاه قلم کار کنم AnjamMidam.Com انجام میدم | از روی عکس مورد نظر شما سیاه قلم کار کنم AnjamMidam.Com

ﻣﻌﻠﻢ ﺍﺳﻢ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﻛﺮﺩ، ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ ﭘﺎی ﺗﺨﺘﻪ ﺭﻓﺖ.

ﻣﻌﻠﻢ ﮔﻔﺖ: ﺷﻌﺮ ﺑنی ﺁﺩﻡ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻥ

ﺩﺍﻧﺶﺁﻣﻮﺯ ﺷﺮﻭﻉ ﻛﺮﺩ:
ﺑﻨی ﺁﺩﻡ ﺍﻋﻀﺎی یکدیگرند، ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﻓﺮبنش ﺯیک ﮔﻮﻫﺮﻧﺪ
ﭼﻮ ﻋﻀﻮی ﺑﻪ ﺩﺭﺩ ﺁﻭﺭﺩ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ، ﺩﮔﺮ ﻋﻀﻮﻫﺎ ﺭﺍ ﻧﻤﺎﻧﺪ ﻗﺮﺍﺭ


ﺑﻪ ﺍینجا ﻛﻪ ﺭﺳید، در خواندن ادامه شعر توقف کرد.
ﻣﻌﻠﻢ ﮔﻔﺖ: ﺑﻘیه ﺍﺵ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻥ!
ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ ﮔﻔﺖ: یاﺩم نمیاد…
ﻣﻌﻠﻢ ﮔﻔﺖ: یعنی چی؟  این ﺷﻌﺮ ﺳﺎﺩﻩ ﺭﺍ ﻫﻢ ﻧﺘﻮﺍﻧﺴتی ﺣﻔﻆ کنی؟!

بقیه داستان در ادامه…

انجام میدم | از روی عکس مورد نظر شما سیاه قلم کار کنم AnjamMidam.Com
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
:: ادامه مطلب ...
امام رضا علیه السلام سلام میرسونه
نویسنده : منتظر...
تاریخ : چهار شنبه 3 دی 1393
ای عبدالعظیم! سلام گرم مرا به دوستدارانم برسان و به آنان بگو: در دلهای خویش برای شیطان راهی نگشایند و آنان را به راستگویی در گفتار و ادای امانت و سکوت پرمعنا و ترک درگیری فراخوان.
 
 
مشرق- شیخ مفید در کتاب خویش، پیام جامع، آموزنده و جالبی را از امام رضا علیه‌السلام آورده است. امام(ع) این پیام را به وسیله حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) به شیعیان و دوستداران اهل بیت(ع) فرستاده‌اند.

متن پیام این است:

بسم الله الرحمن الرحیم

ای عبدالعظیم! سلام گرم مرا به دوستدارانم برسان و به آنان بگو: در دلهای خویش برای شیطان راهی نگشایند.
و آنان را به راستگویی در گفتار و ادای امانت و سکوت پرمعنا و ترک درگیری و جدال در کارهای بیهوده و بی فایده فراخوان.
و به صله رحم و رفت و آمد با یکدیگر و رابطه گرم و دوستانه با هم دعوت کن، چرا که این کار باعث تقرب به خدا و من و دیگر اولیاء اوست.
دوستان ما نباید فرصتهای گرانبهای زندگی و وقت ارزشمند خود را به دشمنی با یکدیگر تلف کنند. من با خود عهد کرده‌ام که هر کس مرتکب اینگونه امور شود یا به یکی از دوستانم و رهروانم خشم کند و به او آسیب رساند از خدا بخواهم که او را به سخت‌ترین کیفر دنیوی مجازات کند و در آخرت نیز اینگونه افراد از زیانکاران خواهند بود.

به دوستان ما توجه ده که خدا نیکوکرداران آنان را مورد بخشایش خویش قرار داده و بدکاران آنان را جز، آنهایی که بدو شرک ورزند و یا یکی از دوستان ما را برنجانند و یا در دل نسبت به آنان کینه بپرورند، همه را مورد عفو قرار خواهد داد اما از آن سه گروه نخواهد گذشت و آنان را مورد بخشایش خویش قرار نخواهد داد. 
جز اینکه از نیت خود بازگردند و اگر از این اندیشه و عمل زشت خویش بازگردند، مورد آمرزش خواهند بود اما اگر همچنان باقی باشند، خداوند روح ایمان را برای همیشه از دل آنان خارج ساخته و از ولایت ما نیز بیرون خواهد برد و از دوستی ما اهل بیت(ع) نیز بی بهره خواهند بود و من از این لغزشها به خدا پناه می برم.


انجام میدم | از روی عکس مورد نظر شما سیاه قلم کار کنم AnjamMidam.Com
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
:: ادامه مطلب ...
پیامک های حکیمانه
نویسنده : منتظر...
تاریخ : چهار شنبه 3 دی 1393
صدای باران زیباترین ترانه خداست که طنینش زندگی را برای ما تکرار می کند؛

نکند فقط به گل آلودگی کفشهایمان بیندیشیم !!!


* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

سعی نكن متفاوت باشی..فقط خوب باش..خوب بودن به اندازه كافی متفاوت هست...

 
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

آدمی به خودی خود نمی افتد...اگر بیفتد از همان سمتی می افتد که به خدا تکیه نکرده است


* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * 

بی دلیل نیست که روی حرفمان نمی مانیم؛ما روی زمینی زندگی می کنیم

که هر روز خودش را دور می زند!


* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

به یاد ندارم نابینایی به من تنه زده باشد اما هر وقت تنم به جماعت نادان خورد گفتند:

"مگه کوری؟ 



* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

بقیه را در ادامه مطلب ببینید 
انجام میدم | از روی عکس مورد نظر شما سیاه قلم کار کنم AnjamMidam.Com
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
:: ادامه مطلب ...
يا امام رضا عليه السلام...
نویسنده : منتظر...
تاریخ : دو شنبه 1 دی 1393

سخت است جدا شدن از شهر خاطره های پیامبر؛ اما تو «رضا» شده ای به رضای الهی؛ غریب آمده ای تا اسلام را از غربت بیرون بیاوری، تا غریبه ها را آشنا کنی با هم. کبوتران مسافر را بنگر؛ رنج دوری را به جان می خرند تا نزدیک باشند به تو؛ کسی که تو را دارد، غریب نخواهد شد. چشم ها در ایوان طلای تو، مثل گمشده ها به اصل خویش،‌ به روزگار وصل خویش بازمی گردند. سناباد طوس، ‌منزلی شده است تا هر کسی خودش را دوباره بیابد. آدمی، غریب است در این دنیا و تو امام غریبانی؛ آدمی مسافر است و تو کاروان سالارِ مسافران عشق؛ با ما بمان تا از رواق های تو، به دروازه های ملکوت برسیم. انجام میدم | از روی عکس مورد نظر شما سیاه قلم کار کنم AnjamMidam.Com
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
گوشه ای از کرامات و مناظرات امام حسن مجتبی(ع)
 
در دامن وحی مجتبی دیده گشود آن جلوه حق زغیب آمد به شهود
چون ماه خدا، دو نیمه شد طلعت او با حسن حسن روی زمین جلوه نمود

پیشوای دوّم جهان تشیّع، اوّلین ثمره زندگی مشترک علی(ع) و زهرا(س) دیده به جهان گشود.(1)

وقتی خبر ولادت امام مجتبی(ع) به گوش گرامی پیامبر اسلام رسید، شادی و خوشحالی رخسار مبارک آن حضرت را فرا گرفت، و مردم نیز شادی کنان می آمدند و به محضر مبارک پیامبر(ص) و علی و زهرا(علیهما السلام) تبریک می گفتند. رسول خدا آنگاه که قنداقه حسن را بغل گرفت در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه خواند(2) در روز هفتم ولادت، پیامبر اکرم گوسفندی را عقیقه (قربانی) کرد و هنگام ذبح گوسفند این دعا را خواند: «بِسمِ اللّهِ عَقیقَةٌ عَنِ الحَسَنِ، اَللّهُمَّ عَظمُها بِعَظمِهِ و لَحمُها بِلَحمِهِ شَعرُها بِشَعرِهِ اَللّهُمَّ اجعَلها وِقاءً لِمُحَمّدٍ و آله(ع)؛(3) بنام خدا، عقیقه ای است، از جانب حسن، خدایا! استخوان عقیقه در مقابل استخوان حسن، و گوشتش در برابر گوشت او، خدایا! عقیقه را وسیله حفظ(او و بیمه جان او) قرار بده به (عظمت) محمّد و آل محمّد(ص) سپس پیامبر گرامی (ص) موهای سر او را تراشید و فاطمه زهرا(ع) هم وزن آن به مستمدان «درهم» نقره سکّه دار انفاق نمود.(4)

از این تاریخ آیین عقیقه و صدقه به وزن موهای سرنوزاد مرسوم شد حسن بن علی، هفت سال در دوران جدّش زندگی کرد و سی سال از همراهی پدرش امیرمؤمنان برخوردار بود. پس از شهادت پدر(در سال 40 هجری) به مدّت 10 سال امامت امّت را به عهده داشت و در سال 50 هجری با توطئه معاویه بر اثر مسمومیّت در سنّ 48 سالگی به درجه شهادت رسید و در قبرستان «بقیع» در مدینه مدفون گشت.

به بهانه شهادت آن بزرگوار در این مقال برآنیم که گوشه هایی از کرامات و مناظرات او را بیان کنیم.

 

الف: کرامات آن حضرت

 

کرامت عبارت است از «انجام کار خارق العاده با قدرت غیر عادّی و بدون ادّعای نبوت و یا امامت»(5) و اگر با ادّعای نبوّت و امامت همراه باشد، معجزه نامیده می شود، به عقیده اکثریت علمای مذاهب اسلامی جز ـ گروه اندکی از معتزلی ها ـ صدور کرامت از اولیای خداوند و به دست آن ها ممکن است.

در تاریخ نمونه های زیادی از کرامات اولیای خداوند نقل شده است. مثل سرگذشت حضرت مریم(ع) و جریان ولادت فرزندش حضرت عیسی(ع) و نزول میوه های بهشتی در محراب عبادت برای او نیز داستان آصف بن برخیا و انتقال تخت ملکه صبا از یمن به فلسطین در یک چشم بهم زدن و داستان هایی که از شیعه و سنّی درباره کرامات حضرت علی(ع) نقل شده است.(6)

 

نمونه هایی از معجزات و کرامات امام حسن(ع)

1. سخن گفتن با دشمن خدا در کودکی

 

در سال ششم هجری قرار دادی بین پیامبر اکرم(ص) و کفّار قریش منعقد گردید که بعدها به «صلح حدیبیّه» معروف شد. یکی از مواد صلح نامه این بود که هر دو سپاه می توانند با هر قبیله ای که بخواهند پیمان دوستی امضاء کنند. بر این اساس، رسول خدا(ص) با قبیله «خزاعه» پیمان دوستی بست.

در سال هشتم هجری یکی از افراد قبیله «بکر» که هم پیمان کفار قریش بود، نسبت به پیامبر اسلام (ص) جسارت کرد، و شخصی از قبیله خزاعه او را در مقابل جسارتش سرزنش نمود و از رسول اکرم(ص) دفاع کرد. آن گاه با هم درگیر شدند و کفار قریش نیز به کمک قبیله هم پیمان خود «بکر» وارد صحنه گردیده و در نتیجه یک نفر از افراد قبیله «خزاعه» را کشتند و بدین وسیله صلح حدیبیّه نقض گردید. کفار قریش از این نقض معاهده پشیمان گشته، ابوسفیان را برای عذرخواهی و تجدید قرار داد به محضر پیامبر اکرم، فرستادند. ابوسفیان به حضور آن حضرت رسید و در خواست امان و تجدید پیمان نمود، ولی آن حضرت به سخنان او ترتیب اثر نداد.

ابوسفیان به ناچار به نزد امیرمؤمنان، علی(ع) شرف یاب شد واز وی درخواست نمود که در نزد پیامبر اکرم(ص) شفاعت نماید. علی(ع) در جواب فرمود: پیامبر خدا(ص) با شما پیمانی بست و هرگز از پیمانش برنمی گردد... در این هنگام، امام حسن(ع) که کودک خردسالی بود، به حضور پدر آمد و ابوسفیان خواست که علی(ع) اجازه دهد فرزندش حسن، نزد پیامبر اکرم(ص) از ابوسفیان شفاعت کند. با شنیدن این سخنان، «فَاَقبَلَ الحَسَنُ(ع) اِلی اَبی سُفیانَ وَ ضَرَبَ اِحدی یَدَیهِ عَلی اَنِفه وَ الاُخری عَلی لِحیته ثُمَّ اَنطَقَهُ اللّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِاَن قالَ: یا اَبا سُفیان! قُل لا اِلهَ اِلّا اللّهُ مُحَمّدٌ رَسول اللّهِ حَتّی اَکُونَ شَفیعاً فَقال (ع) اَلحَمدُ لِلّهِ الّذی جَعَلَ فی آلِ مُحَمّدٍ مِن ذُرّیة مُحَمَّد المُصطَفی نَظِیر یَحیی بن زَکرِیّا (وَ آتیناهُ الحکم صبیّاً)»(7) پس امام حسن نزد ابوسفیان رفت و با یک دست بر بینی او و با دست دیگر بر محاسن او زد و خداوند او را به زبان آورد تا بگوید: ای ابوسفیان! بگو جز خدای یکتا خدایی نیست و محمد رسول خداست، من (برایت) شفاعت کنم. پس آنگاه علی(ع) (که با شنیدن سخنان فرزندش فوق العاده خوشحال شده بود) فرمود: سپاس خداوندی را سزاست که در ذرّیه محمد(برگزیده ای) مانند یحیی بن زکریا قرار داد که در کودکی از جانب خداوند به او حکمت (علم و دانش مخصوص) عطا گردید.»(8)

 

بقیه را در ادامه مطلب ببینید ...

انجام میدم | از روی عکس مورد نظر شما سیاه قلم کار کنم AnjamMidam.Com
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
:: ادامه مطلب ...
به هر کس به اندازه معرفتش بايد احسان کرد
نویسنده : منتظر...
تاریخ : پنج شنبه 27 آذر 1393

به هر کس به اندازه معرفتش بايد احسان کرد

مردي باديه نشين نزد امام حسين(ع) رفت و گفت: «اي پسر رسول خدا ... ديه کامل انساني بر گردنم است. اما من اين اندازه پول ندارم که بتوانم با آن بدهي ام را تسويه کنم. از طرفي ميان اهل بيت(ع) نيز سخاوتمندتر از شما نيافتم.»
امام حسين(ع) فرمودند: «از تو سه سئوال مي پرسم. اگر بتواني به هر کدام از سئوال ها پاسخ صحيح بدهي ثلث بدهي ات را مي پردازم و اگر به هر سه سئوال جواب صحيح دادي، تمام بدهي ات را خودم پرداخت مي کنم.»
مرد عرب گفت: پسر رسول خدا، شما که خاندان علم و معرفت هستيد از من حقير سئوال داريد؟ امام فرمودند: از جدم رسول خدا شنيدم که مي فرمود: «المعروف بقدر المعرفه (نيکي به افراد بايد به اندازه معرفت آن ها باشد.)
حضرت پرسيد: برترين کارها چيست؟
مرد گفت: ايمان به خدا.
حضرت پرسيد: راه نجات از هلاکت چيست؟
مرد جواب داد: توکل و اعتماد به خداوند.
حال بگو زينت آدمي به چيست؟ مرد پاسخ داد: علمي که همراه بردباري باشد. امام فرمودند: اگر اين را نداشت؟ مرد گفت: مالي که با مردانگي همراه باشد. امام فرمودند: اگر اين را نيز نداشت؟ مرد جواب داد: فقري که با صبر توأم باشد. امام گفتند: اگر اين را هم نداشت چه؟ مرد پاسخ داد: در اين صورت زينت او در اين است که صاعقه اي از آسمان فرود آيد و او را بسوزاند.
اباعبدالله تبسمي کردند و يک کيسه هزار ديناري با انگشتري که نگين آن دويست درهم ارزش داشت به او دادند و فرمودند: با اين دينارها قرض خود را ادا کن و با فروش اين انگشتر زندگي ات را اداره کن.
مرد عرب آن ها را گرفت و گفت: خدا داناتر است که رسالت خود را در کجا قرار دهد.

انجام میدم | از روی عکس مورد نظر شما سیاه قلم کار کنم AnjamMidam.Com
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
سبک زندگی در بیان امام حسین علیه السلام
نویسنده : منتظر...
تاریخ : پنج شنبه 27 آذر 1393

سبک زندگی در بیان امام حسین علیه السلام

تأملی بر چند سخن امام حسین علیه السلام

مهارت ارتباط

در آموزش مهارت‌های زندگی، توجه ویژه‌ای به مهارت ارتباط مؤثر شده است. ارتباط، یکی از اساسی‌ترین نیازهای انسانی است که زندگی منهای اجتماع، برای او بی‌معناست. مهارت ارتباط به افراد می‌آموزد که چگونه و با چه روش‌هایی به یک ارتباط موفق دست یابند؛ ارتباطی که بتوان با آن به اهداف موردنظر رسید. افراد نیز در روان‌شناسی از نظر سطح ارتباط، در دسته‌بندی‌های گوناگون جای می‌گیرند. در سخنی از امام حسین علیه السلام ، به نکته‌ای برمی‌خوریم که سطحی فراتر از آنچه را بشر امروزی به آن دست یافته، مطرح می‌کند. ایشان ماهرترین فرد در مهارت ارتباط را چنین معرفی می‌کنند: «إنّ أوْصَلَ النّاسِ مَن وَصَلَ مَن قَطَعَهُ؛ قوی‌ترین فرد در ایجاد ارتباط کسی است که با کسی که از او بریده رابطه برقرار کند.»1 چنین نگرشی، سطح انتظار از ارتباط کارآمد را به حدی بالا می‌برد که در جامعه اسلامی، یک فرد، به ایجاد ارتباطات گسسته شده بیندیشد. طبیعی است که این پیوند، دشوارتر از دیگر شاخه‌های ارتباط است.


هوش معنوی

دسته‌بندی‌های گوناگونی از هوش شده است،‌ همچنان‌که تعریف‌های متفاوتی از این موهبت خداوندی وجود دارد. به تعبیری برآیند هوش، توان بهره‌مندی از آن برای رسیدن به شکوفایی و کام‌یابی است. در نگاه امام حسین علیه السلام ، فرد مؤمن برای رسیدن به خداوند، از ابزارهای گوناگون کمک می‌گیرد. او برای تقرب به خدا، از شناخت خود شروع می‌کند و برای شناخت خود، ملاک دارد نه احساس. معیارهای فرد با ایمان، قوانین محکم و روشنی است که از پروردگارش به او رسیده است. فرد با ایمان، خود را تنها نمی‌‌بیند و دست خالی هم نیست. این سخن حضرت اباعبدالله گویای جان کلام ماست:
إنّ المؤمنَ اتّخَذَ اللّه َ عِصْمتَهُ و قولَهُ مِرآتَهُ؛ فمَرّةً یَنظُرُ فی نَعْتِ المؤمنینَ و تارةً یَنظُرُ فی وَصفِ المُتَجَبّرینَ، فهُو مِنهُ فی لَطائفَ و مِن نفسِهِ فی تَعارُفٍ و مِن فِطْنَتِهِ فی یقینٍ و مِن قُدْسِهِ علی تَمکینٍ.2
به راستی مؤمن، خدا را نگه‌دار خود [از گزندها و گناهان] و گفتار او (قرآن) را آینه خود گرفته است؛ گاهی [در این آینه] به اوصاف مؤمنان می‌نگرد و گاهی به اوصاف گردن‌کشان می‌نگرد و در آن، نکته‌ها می‌بیند و خود را شناسایی می‌کند و به هوشیاری خود یقین می‌کند و به پاکی خود اطمینان می‌یابد.

بقیه را در ادامه مطلب ببینید ....

انجام میدم | از روی عکس مورد نظر شما سیاه قلم کار کنم AnjamMidam.Com
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
:: ادامه مطلب ...
داستان آموزنده سنگ یا برگ !
نویسنده : منتظر...
تاریخ : چهار شنبه 19 آذر 1393

داستان آموزنده سنگ یا برگ !

 

داستان سنگ یا برگ,داستانهای آموزنده,

مرد جوانی کنار نهر آب نشسته بود و غمگین و افسرده به سطح آب زل زده بود. استادی از آنجا می‌گذشت. او را دید و متوجه حالت پریشانش شد و کنارش نشست. مرد جوان وقتی استاد را دید بی اختیار گفت: «عجیب آشفته‌ام و همه چیز زندگی‌ام به هم ریخته است. به شدت نیازمند آرامش هستم و نمی‌دانم این آرامش را کجا پیدا کنم؟"»

 

بقیه در ادامه مطلب ...

انجام میدم | از روی عکس مورد نظر شما سیاه قلم کار کنم AnjamMidam.Com
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
:: ادامه مطلب ...
داستان عاشقانه مرا بغل کن !
نویسنده : منتظر...
تاریخ : چهار شنبه 19 آذر 1393

داستان عاشقانه مرا بغل کن !

روزی زنی روستائی که هرگز حرف دلنشینی از همسرش نشنیده بود، بیمار شد. شوهر او که راننده موتور سیکلت بود و از موتورش براى‌ حمل و نقل کالا در شهر استفاده مى‌کرد براى اولین بار همسرش را سوار موتورسیکلت خود کرد. زن با احتیاط سوار موتور شد و از دست پاچگی و خجالت نمی دانست دست هایش را کجا بگذارد که ناگهان شوهرش گفت: «مرا بغل کن.»


زن پرسید: «چه کار کنم؟» و وقتی متوجه حرف شوهرش شد ناگهان صورتش سرخ شد. با خجالت کمر شوهرش را بغل کرد و کم کم اشک صورتش را خیس نمود. به نیمه راه رسیده بودند که زن از شوهرش خواست به خانه برگردند.


بقیه در ادامه مطلب ...

انجام میدم | از روی عکس مورد نظر شما سیاه قلم کار کنم AnjamMidam.Com
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
:: ادامه مطلب ...
داستان زیبای ، رفافت یعنی این...
نویسنده : منتظر...
تاریخ : چهار شنبه 19 آذر 1393

داستان زیبای ، رفافت یعنی این...

 

داستان زیبای رفافت,داستان,داستان کوتاه,

دوست دیرینه اش در وسط میدان جنگ افتاده ، می توانست بیزاری و نفرتی که از جنگ تمام وجودش را فرا گرفته ، حس کند.سنگر آنها توسط نیروهای بی وقفه دشمن محاصره شده بود.

سرباز به ستوان گفت که آیا امکان دارد بتواند برود و خودش را به منطقه مابین سنگرهای خود دشمن برساند و دوستش را که آنجا افتاده بود بیاورد؟ ستوان جواب داد: می توانی بروی اما من فکر نمی کنم که ارزشش را داشته باشد، دوست تو احتمالا مرده و تو فقط زندگی خودت را به خطر می اندازی.

بقیه در ادامه مطلب ...

انجام میدم | از روی عکس مورد نظر شما سیاه قلم کار کنم AnjamMidam.Com
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
:: ادامه مطلب ...

تعداد صفحات : 34



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان کـــــــــــا




آمار مطالب

:: کل مطالب : 339
:: کل نظرات : 17

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 170
:: باردید دیروز : 0
:: بازدید هفته : 175
:: بازدید ماه : 427
:: بازدید سال : 2143
:: بازدید کلی : 28786

RSS

Powered By
loxblog.Com